جمهورى اسلامى ايران و نظم نوين جهانى
جمهورى اسلامى ايران و نظم نوين جهانى
بـا هـمـه ايـن دگرگونى ها, نظم حاكم بر اين قرن پرفراز و نشيب , از 1945 تا 1990 م , بـر اسـاس نـظام دو قطبى , بر امريكا و شوروى سابق ,متكى بود, اما در 1990 م , يـكـى از ايـن دو قـطـب فـرو پـاشـيد و خود به پانزده كشور مستقل با نـظام هاى سياسى و اجتماعى گوناگون تقسيم شد. پس از اين حاثه , اين سؤال مـطـرح شـد كـه پس از فروپاشى شوروى سابق چه نظمى در روابط بين الملل حاكم خواهد شد؟ به عبارت ديگر, سئوال اين بود كه در دهه پايانى قرن بيستم و آغـازه هزاره سوم ميلادى , نظم حاكم بر روابط انسان ها در سراسر جهان چگونه خـواهـد بـود؟ آيـا جـهان شاهد نظم جديد يك قطبى , دو قطبى يا چند قطبى خـواهـد شـد و يا نظم جديدى بر اساس و محور سازمان ملل متحد شكل خواهد گرفت و همه كشورها اعم از كوچك و بزرگ در آن نقش خواهند داشت ؟
New world order اولـيـن نـظريه اى كه در اين باره ارائه شد, نظريه (نظم نوين جهانى ) ( ) رئيس جمهوروقت امريكا در ) بـود. جـرج بوش ( 1990 م . و پـس از شـكـسـت عـراق در جـنـگ كـويـت (1) به وسيله امريكا و مـتـحـدانـش , نظم نوين جهانى را مطرح كرد. اودر 21 شهريور 1369 شمسى و پيش از نـشـسـت مشترك كنگره امريكا (2) استقرار يك نظم نوين را پس از فروپاشى شوروى سابق نويد داد و گفت :
نـظـم نوين جهانى , منوط و وابسته به رهبرى امريكا, قدرت امريكا و ارزش هاى امريكا است . (3) وى هـمـچنين در كنگره امريكا براى نظم نوين ادعايى خود, چهار هدف را ذكر كرد كه عبارت بودند از:
1ـ خاتمه دادن به اختلافات از طريق روش هاى مسالمت آميز,
2ـ اتحاد عليه زور و تروريسم ,
3ـ كاستن و كنترل زرادخانه ها و سلاح هاى اتمى ,
4ـ رفتار عادلانه همه ملت ها. (4) عـلاوه بـر ايـن , وى بـراى نـظريه خود در خاورميانه , يعنى منطقه حساسى كه جـمـهورى اسلامى ايران نيز در آن قرار دارد, چهار هدف رابيان كرد كه عبارت بودند از:
1ـ حل و فصل مناقشات منطقه اى ,
2ـ اعمال كنترل تسليحاتى در منطقه ,
3ـ ترتيبات جديد امنيت منطقه اى ,
4ـ ترغيب دموكراسى , عدالت اجتماعى و شكوفايى اقتصاد. (5) الـبـته ويژگى هاى ديگرى نيز براى نظم نوين جهانى امريكا ذكر كرده اند, مثل رعايت حوق بشر در سراسر دنيا, حاكميت قانون , حفظحاكميت كشورها, وجود چـنـد مـركـز عـمـده قـدرت مـثـل امـريكا, اروپا, چين , ژاپن , روسيه و هند و مـجـموعه اى از كشورهاى كوچك تر. (6) ولى آن چه قطعى است , اين است كه امريكا خواهان نظمى در جهان است كه ساير كشورها, هژمونى و سلطه آن كشور را از نظر سياسى , اقتصادى , نظامى و فرهنگى بپذيرند و سر تسليم فرود آورند. نـكـتـه اى كـه در اين جا قابل ذكر است , آن كه علاوه بر نظريه فوق , نظريه هاى توس ط ) ديگرى مثل نظريه برخورد يا جنگ تمدن ها سـامـوئل هانتينگتون , پايان تاريخ و آخرين انسان ( ), تـوسـط فرانسيس فوكوياما, به سوى تمدن جديد ( ) تـوسـط الوين و هايدى تافلر, گفت وگوى فرهنگ ها و تمدن ها ) براى قرن 21 تـوسـطآقـاى خاتمى و نيز نظريه جهانى شدن ( ارائه شده است كه در مقاله هاى آينده , به بررسى و نقد آن هاخواهم پرداخت . در اين مقاله تنها به موضع و نقش جمهورى اسلامى ايران در مقابل نظم نوين مورد نظر امريكا اشاره خواهيم كرد.
نفى نظم نوين جهانى با حاكميت امريكا
امريكا همواره با ابزارهايى مانند وام , اعتبارات , دانش فنى و... كشورهاى جنوب يا جـهان سوم را به خود وابسته كرده و بحران بدهى ها را به وجود آورده است . اين دولت استكبارى , در كشتار بسيارى از مردم جهان چون ويتنام دست داشته و از ديـكـتـاتورها دركشورهايى چون ايران , شيلى , فيليپين , كوبا, برزيل , و آرژانتين حـمـايـت كرده است . همچنين پس از پيروزى انقلاب اسلامى وفروپاشى نظام اسـتـبـدادى شاه , ده ها توطئه در جهت براندازى نظام جمهورى اسلامى ايران تـهـيـه و تـدارك ديـده اسـت . در جـنگ تحميلى عراق عليه ايران نيز با حضور گسترده ناوگان هاى خود در منطقه و حمايت همه جانبه از عراق و كشورهاى حامى او, مشكلات بسيارى را در راه تحقق آرمان هاى انقلاب اسلامى ايجاد كرده اسـت . هـم اكنون نيز با تهمت هايى مانند حمايت ايران از تروريسم , عدم رعايت حـقـوق بـشر, مخالفت با روند صلح خاورميانه و توليد و تكثير سلاح هاى كشتار جـمـعـى , به تحريم نفتى ايران اقدام كرده و باحضور گسترده نظامى خود در خـلـيـج فـارس در مـقـابـل دولت و مردم ايران مواضع خصمانه اتخاذ مى كند. بـنـابـراين , ملت مسلمان وانقلابى ايران به همراه رهبر و دولت خود, هرگز سر تـسـلـيـم در قـبـال سلطه جويى امريكا فرود نخواهد آورد و با تمام قوا در برابر نظم نوين امريكايى , مقاومت خواهد كرد.
چگونگى تاءثير انقلاب اسلامى بر نظم نوين جهانى
الف ـ سازمان كنفرانس اسلامى
كشورهاى اسلامى در سه قاره آسيا, آفريقا و اروپا, مجموعه اى هستند كه نيروى نهفته عظيمى درخود دارند و با رهبرى واحد و خطمشى هماهنگ مى توانند در نظام بين المللى , يك عامل مؤثر و فعال باشند. زمينه هاى وحدت و همگرايى در اين كشورها در مواردذيل است :
1ـ وحدت مذهبى و دينى ,
2ـ وحدت فرهنگى منطقه اى (اعراب در خليج فارس , سياهان در افريقاو فارسى زبانان در آسياى ميانه ),
3ـ وضعيت مشابه اقتصادى و سياسى (جهان سومى بودن ),
4ـ مشابهت تاريخ استعمارى در اين كشورها و مبارزات استقلال طلبانه . (8) جـمـهـورى اسـلامى ايران مى تواند با بهره گيرى از اين زمينه هاى همگرايى و وحدت , يك قطب ايدئولووژيك در جهان ايجاد كند كه درمقابل هرگونه سلطه قـدرت مـنـدانـه , بـه ويـژه امريكا, ايستادگى و مقاومت كند. اگر اين تعداد از كشورها, همان طورى كه از نظر سياسى تحت عنوان سازمان كنفرانس اسلامى گرد آمده اند, از نظر اقتصادى نيز به وحدت برسند, ميتوانند يك قطب سياسى و اقتصادى نيرومند (9) در مقابل نظم نوين مورد نظر امريكا تشكيل دهند و در صحنه سياست منطقه اى و بين المللى بر آن تاءثير بگذارند.
ب ـ سازمان ملل متحد
اگـر وضـعـيـت فـعـلى ساختار سازمان ملل متحد باقى بماند,ايران مى تواند با تـشـكـيل گروه هايى مانند گروه كشورهاى اسلامى , گروه كشورهاى جهان سوم , گروه كشورهاى صادر كننده نفت , گروه كشورهاى آسيايى و يا تحت هر عـنوان ديگر, به صورت دسته جمعى در شوراى امنيت و اركان ديگر آن سازمان تـاءثـيـر بـگذارد و از آن طريق سياست هاى مورد نظر خود را در راستاى منافع كـشورهاى اسلامى يا جهان سومى بر آن سازمان و يا قدرت هاى بزرگ جهان , به ويـژه امريكا, ديكته كند. اما اگر به هر دليلى , دنيا بخواهدساختار فعلى سازمان مـلـل متحد را تغيير دهد, ايران مى تواند با همكارى كشورهاى اسلامى يا جهان سوم , خواستار وجود شوراى امنيت , بدون حق وتو, و يا دست كم خواستار افزايش اعـضـاى دائم شـوراى امـنـيـت از پـنج عضو به هفت عضو يا بيشتر از آن باشد, زيراهرچه تعداد كشورهاى صاحب حق و تو بيشتر باشد, تصميم گيرى و اعمال نفوذ قدرت هاى بزرگ در آن كمتر خواهد بود.
ج ـ آسياى ميانه (مركزى )
مـهـم تـريـن مـشكل در راه رسيدن به اين اهداف وابستگى سياسى , اقتصادى , نـظـامـى دو كـشور تركيه و آذربايجان به امريكا و اسرائيل است . هر قدر اين دو كشور از غرب فاصله بگيرند و به اعضاى ديگر اكو نزديك تر شوند, اكو به اهدافش نزديك تر خواهد شد.
ه ـ سازمان كشورهاى صادر كنده نفت (اوپك ) (15) در سال 1339 ه . ش / 1960 م , پنج كشور ايران , ونزوئلا, عربستان سعودى , عراق و كـويت , سازمان كشورهاى صادر كننده نفت (اوپك ) را در بغداد تشكيل دادند. در سال هاى بعد, كشورهاى قطر, اندونزى , ليبى , امارات متحده عربى , الجزاير, نيجريه , اكوادور وگابن نيز به عضويت آن در آمدند. بدين ترتيب , تعداد اعضاى آن به سيزده كشور رسيد. (16) بـا توجه به روند رو به افزايش مصرف انرژى و به ويژه نفت در جهان و وابستگى كشورهاى صنعتى غرب به نفت خام , با هماهنگى بيشتر اعضا در اتخاذ خط مشى و سـيـاست واحد, سازمان اوپك ميتواند به يك قطب اقتصادى نيرومند و تاءثير گذار بر سياست هاى جهان تبديل شود. دو كشور عربستان سعودى و جمهورى اسلامى ايران با داشتن ذخاير عظيم نفت و گاز, از مهم ترين و تاءثيرگذارترين اعـضـاى اين سازمان مى باشند. همكارى و روابط بهتر اين دو كشور در سازمان اوپـك , از يك سو مى تواند به انسجام ووحدت آن كمك بيشترى بكند و از سوى ديـگر همين طور كه در سال هاى اخير نشان داده است , از كاهش بى رويه و بى دلـيـل قـيمت نفت جلوگيرى به عمل آورد. با گسترش و بهبود روابط ايران و عـربستان سعودى در اوپك و انسجام بيشتر آن دو كشور, به طور حتم ,اوپك در آيـنده نزديك , تبديل به يكى از مهم ترين قطب هاى اقتصادى جهان خواهد شد. عـلاوه بـر اين در صورتى كه دو كشورعربستان و ايران بتوانند با هماهنگى بين خـود كـشـورهـاى مـسـلمان عضو را نيز با سياست هاى خود, همگام كنند, اين سازمان مى توانداز نظر اقتصادى و سياسى در درجه اول از منافع مسلمانان و در مـراحـل بعدى از منافع كشورهاى جهان سوم در برابر نظم نوين اقتصادى مورد نظر امريكا كه بر اساس اقتصاد آزاد بدون مرز مى باشد, دفاع كند. ) كه در راستاى نظم نوين امريكا در حال ذرخژچشخدچچ ردب مـساءله جهانى شدن ( حاضر تبديل به يكى از بحث هاى جدى شده است , اگرشكل بگيرد و به واقعيت بـپـيـونـدد, از نـظر اقتصادى شديدترين ضربه را به كشورهاى جهان سوم وارد خواهد كرد, زيرا در صورت جهانى شدن اقتصاد, مرزهاى اقتصادى فرو مى ريزند و شركت هاى بزرگ دنيا با يكديگر ادغام شده , غول هاى نوين اقتصادى راتشكيل خـواهـنـد داد و اقتصاد و بازرگانى دنيا را به دست خواهند گرفت . هزينه اين ادغام ها و تمركز ثروت را بايد مصرف كنندگان ,اعم از جهان سومى يا شهروندان معمولى كشورهاى سرمايه دارى بپردازند.
و ـ خاورميانه
خلاصه و نتيجه گيرى
پي نوشت :
1ـ بـه ايـن جـنگ , جنگ نفت , جنگ دوم خليج فارس و جنگ خليج فارس هم گفته مى شود.
2ـ پـديـده جهانى شدن , فرهنگ رجايى , ترجمه عبدالحسين آذرنگ , نشر آگه , تهران ,1380, ص 53.
3ـ فـرهـنـگ عـلـوم سياسى , على آقابخشى , مركز مدارك علمى ايران , تهران , 1374, ص 227.
4ـ گـفتگوى تمدن ها و برخورد تمدن ها, سيد صادق حقيقت , مؤسسه فرهنگى طه , قم , 1378,ص 21ـ22.
5ـ همان , ص 22.
6ـ همان , ص 227.
7ـ كيهان , 7 خرداد 1370, ص 11.
8ـ بـازار مشترك اسلامى , غلامحسين خورشيدى , امير كبير, تهران , 1367, ص 40.
9ـ مقولاتى در استراتژى ملى , محمد جواد لاريجانى , تهران , مركز ترجمه و نشر كتاب , 1369, ص 45 ـ 59.
10ـ ر. ك . مـلـت هـاى آسـياى ميانه , حبيب اللّه ابوالحسن شيرازى , تهران , دفتر مطالعات سياسى و بين المللى , 1370.
- اطـلاعات سياسى ـ اقتصادى , سال چهارم , شماره 156 ـ 155, (مرداد وشهريور 1379), ص 9.
14ـ همان .
- سياسى حوزه نمايندگى ولى فقيه , 1379, ص 262.
17ـ (ديـدگاهى پيرامون شناخت و ماهيت نظام بين المللى ) , مجله سياست خارجى , سال چهارم , شماره چهارم , 1369, ص 481 ـ 490.
18ـ همان .
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}