جمهورى اسلامى ايران و نظم نوين جهانى

نويسنده: مهدى نظر پور

در اين قرن براى نخستين بار پاى انسان به فضا باز شد و در همين قرن انسان اين توانايى را پيدا كرد كه هسته اتم را بشكافد و با آزاد كردن انرژى آن , بمب هاى اتمى را توليد كند. همچنين در اين قـرن انسان توانست وسيله اى به نام رايانه (كامپيوتر) بسازد و ماهواره هايى رابه فضا بفرستد تا به راحتى صدا و تصوير را از هر گوشه اى از جهان به گوشه ديگر آن , ارسـال كـنـد و پيام خود را به گوش جهانيان برساند. افزون بر اين , در قرن بيستم تحولات زيادى رخ داده كه بدون اغراق مى توان گفت , در طول اين قرن به اندازه همه قرون متمادى تاريخ بشر تحولات سياسى ـ اجتماعى در گوشه و كـنـار دنـيـا رخ داده اسـت . جـنـگ جـهـانـى اول و پـيـامـدهـاى آن , بروز و ظـهـورايدئولوژى ها و مكتب هاى سياسى مثل كمونيسم , فاشيسم , نازيسم , و..., بـحـران اقـتـصـادى جهان , جنگ جهانى دوم , تقسيم جهان به دوبلوك شرق و غـرب , تـاءسـيس سازمان ملل متحد و اتحاديه ها و پيمان هاى نظامى , سياسى و اقـتـصـادى , پـديده جنگ سرد, انقلاب هاى روسيه , چين , كوبا, الجزاير, ويتنام , ايـران , نـيكاراگوئه و... و جنگ هاى كره , ايران و عراق و... از جمله مهم ترين اين تحولات مى باشند.
بـا هـمـه ايـن دگرگونى ها, نظم حاكم بر اين قرن پرفراز و نشيب , از 1945 تا 1990 م , بـر اسـاس نـظام دو قطبى , بر امريكا و شوروى سابق ,متكى بود, اما در 1990 م , يـكـى از ايـن دو قـطـب فـرو پـاشـيد و خود به پانزده كشور مستقل با نـظام هاى سياسى و اجتماعى گوناگون تقسيم شد. پس از اين حاثه , اين سؤال مـطـرح شـد كـه پس از فروپاشى شوروى سابق چه نظمى در روابط بين الملل حاكم خواهد شد؟ به عبارت ديگر, سئوال اين بود كه در دهه پايانى قرن بيستم و آغـازه هزاره سوم ميلادى , نظم حاكم بر روابط انسان ها در سراسر جهان چگونه خـواهـد بـود؟ آيـا جـهان شاهد نظم جديد يك قطبى , دو قطبى يا چند قطبى خـواهـد شـد و يا نظم جديدى بر اساس و محور سازمان ملل متحد شكل خواهد گرفت و همه كشورها اعم از كوچك و بزرگ در آن نقش خواهند داشت ؟
New world order اولـيـن نـظريه اى كه در اين باره ارائه شد, نظريه (نظم نوين جهانى ) ( ) رئيس جمهوروقت امريكا در ) بـود. جـرج بوش ( 1990 م . و پـس از شـكـسـت عـراق در جـنـگ كـويـت (1) به وسيله امريكا و مـتـحـدانـش , نظم نوين جهانى را مطرح كرد. اودر 21 شهريور 1369 شمسى و پيش از نـشـسـت مشترك كنگره امريكا (2) استقرار يك نظم نوين را پس از فروپاشى شوروى سابق نويد داد و گفت :
نـظـم نوين جهانى , منوط و وابسته به رهبرى امريكا, قدرت امريكا و ارزش هاى امريكا است . (3) وى هـمـچنين در كنگره امريكا براى نظم نوين ادعايى خود, چهار هدف را ذكر كرد كه عبارت بودند از:
1ـ خاتمه دادن به اختلافات از طريق روش هاى مسالمت آميز,
2ـ اتحاد عليه زور و تروريسم ,
3ـ كاستن و كنترل زرادخانه ها و سلاح هاى اتمى ,
4ـ رفتار عادلانه همه ملت ها. (4) عـلاوه بـر ايـن , وى بـراى نـظريه خود در خاورميانه , يعنى منطقه حساسى كه جـمـهورى اسلامى ايران نيز در آن قرار دارد, چهار هدف رابيان كرد كه عبارت بودند از:
1ـ حل و فصل مناقشات منطقه اى ,
2ـ اعمال كنترل تسليحاتى در منطقه ,
3ـ ترتيبات جديد امنيت منطقه اى ,
4ـ ترغيب دموكراسى , عدالت اجتماعى و شكوفايى اقتصاد. (5) الـبـته ويژگى هاى ديگرى نيز براى نظم نوين جهانى امريكا ذكر كرده اند, مثل رعايت حوق بشر در سراسر دنيا, حاكميت قانون , حفظحاكميت كشورها, وجود چـنـد مـركـز عـمـده قـدرت مـثـل امـريكا, اروپا, چين , ژاپن , روسيه و هند و مـجـموعه اى از كشورهاى كوچك تر. (6) ولى آن چه قطعى است , اين است كه امريكا خواهان نظمى در جهان است كه ساير كشورها, هژمونى و سلطه آن كشور را از نظر سياسى , اقتصادى , نظامى و فرهنگى بپذيرند و سر تسليم فرود آورند. نـكـتـه اى كـه در اين جا قابل ذكر است , آن كه علاوه بر نظريه فوق , نظريه هاى توس ط ) ديگرى مثل نظريه برخورد يا جنگ تمدن ها سـامـوئل هانتينگتون , پايان تاريخ و آخرين انسان ( ), تـوسـط فرانسيس فوكوياما, به سوى تمدن جديد ( ) تـوسـط الوين و هايدى تافلر, گفت وگوى فرهنگ ها و تمدن ها ) براى قرن 21 تـوسـطآقـاى خاتمى و نيز نظريه جهانى شدن ( ارائه شده است كه در مقاله هاى آينده , به بررسى و نقد آن هاخواهم پرداخت . در اين مقاله تنها به موضع و نقش جمهورى اسلامى ايران در مقابل نظم نوين مورد نظر امريكا اشاره خواهيم كرد.

نفى نظم نوين جهانى با حاكميت امريكا

نظام بين الملل تك قطبى زير سلطه و سيطره امريكا و يا نظم جهانى كه يكى از قـطـب هـاى عمده و مؤثر آن امريكا باشد, به هيچ عنوان نمى تواند مورد قبول و حـمـايـت نـظـام جمهورى اسلامى ايران قرار گيرد. امريكا, با بيش از 45 سال حاكميت در نظام دو قطبى جهان كارنامه سياه و تاريكى را از نظر عدالت , آزادى و اسـتـقلال , در جهان به يادگار گذاشته است . امريكا در راستاى بلوك بندى جـهـان به ايجاد پيمان ها و سازمان هاى نظامى و اقتصادى دست زد تا بر مبناى آن ها, اقتدار و سلطه خود را حفظ كند. از اسرائيل غاصب درمقابل اشغال كشور فـلـسطين و كشتار وحشيانه مسلمانان مناطق اشغالى حمايت كرده و مى كند. هـمـچـنين با اين كه رژيم اشغالگر قدس از رعايت قوانين بين المللى سرپيچى مـى كـنـد, پـيمان دفاعى و استراتژيك با آن منعقد كرده و كمك هاى نظامى و اقـتـصـادى فـراوانى به صورت اهدايى و يا به صورت وام دراز مدت به آن كشور مـى دهـد. مـهـم تـر از هـمه , از خواسته هاى غير قانونى و زورمدارانه آن كشور دركنفرانس صلح خاورميانه بدون چون و چرا حمايت مى كند.
امريكا همواره با ابزارهايى مانند وام , اعتبارات , دانش فنى و... كشورهاى جنوب يا جـهان سوم را به خود وابسته كرده و بحران بدهى ها را به وجود آورده است . اين دولت استكبارى , در كشتار بسيارى از مردم جهان چون ويتنام دست داشته و از ديـكـتـاتورها دركشورهايى چون ايران , شيلى , فيليپين , كوبا, برزيل , و آرژانتين حـمـايـت كرده است . همچنين پس از پيروزى انقلاب اسلامى وفروپاشى نظام اسـتـبـدادى شاه , ده ها توطئه در جهت براندازى نظام جمهورى اسلامى ايران تـهـيـه و تـدارك ديـده اسـت . در جـنگ تحميلى عراق عليه ايران نيز با حضور گسترده ناوگان هاى خود در منطقه و حمايت همه جانبه از عراق و كشورهاى حامى او, مشكلات بسيارى را در راه تحقق آرمان هاى انقلاب اسلامى ايجاد كرده اسـت . هـم اكنون نيز با تهمت هايى مانند حمايت ايران از تروريسم , عدم رعايت حـقـوق بـشر, مخالفت با روند صلح خاورميانه و توليد و تكثير سلاح هاى كشتار جـمـعـى , به تحريم نفتى ايران اقدام كرده و باحضور گسترده نظامى خود در خـلـيـج فـارس در مـقـابـل دولت و مردم ايران مواضع خصمانه اتخاذ مى كند. بـنـابـراين , ملت مسلمان وانقلابى ايران به همراه رهبر و دولت خود, هرگز سر تـسـلـيـم در قـبـال سلطه جويى امريكا فرود نخواهد آورد و با تمام قوا در برابر نظم نوين امريكايى , مقاومت خواهد كرد.

چگونگى تاءثير انقلاب اسلامى بر نظم نوين جهانى

مـوقـعيت استراتژيك و توانايى هاى بالقوه و بالفعل اقتصادى و نظامى جمهورى اسلامى ايران , نقش قابل ملاحظه اى را براى كشورمان در نظم نوين بين المللى فـراهـم آورده اسـت . ايـران در مـنـطـقـه خاور ميانه و خليج فارس از اهميت ژئوپـلـتيك برخوردار است . همچنين همسايگى ايران با كشورهاى تازه استقلال يافته آسياى ميانه كه مشتركات فرهنگى و عميقى با ايران دارند, به اين اهميت افـزوده اسـت . مـجـمـوعه عوامل فوق به اضافه ذخاير زيرزمينى , نيروى انسانى سـرشـار, بـنادر, راه آهن و جاده هاى مهم ارتباطى و تجارب نظامى هشت سال دفـاع مـقـدس و دسـت يـابـى به فناورى هاى پيشرفته نظامى , ايران را به طور مـحـورى , آمـاده ايفاى نقش مهم در نظم نوين مى كند. اينك به محورهايى كه امـكـان تـاءثير جمهورى اسلامى ايران را بر نظم نوين جهانى در سطح منطقه و جهان فراهم مى كند به اختصار اشاره مى كنيم .

الف ـ سازمان كنفرانس اسلامى

سـازمان كنفرانس اسلامى با شركت سران كشورهاى اسلامى در سال 1348 ه . ش / 1969م , در مـراكـش تـشـكـيل شد (7) و هم اكنون بيش از پنجاه كشور مسلمان به عضويت آن درآمده اند. اين سازمان در حال حاضر مهم ترين ارگانى اسـت كـه هـمه كشورهاى مسلمان در آن به طور جدى شركت كرده و فعاليت دارند.
كشورهاى اسلامى در سه قاره آسيا, آفريقا و اروپا, مجموعه اى هستند كه نيروى نهفته عظيمى درخود دارند و با رهبرى واحد و خطمشى هماهنگ مى توانند در نظام بين المللى , يك عامل مؤثر و فعال باشند. زمينه هاى وحدت و همگرايى در اين كشورها در مواردذيل است :
1ـ وحدت مذهبى و دينى ,
2ـ وحدت فرهنگى منطقه اى (اعراب در خليج فارس , سياهان در افريقاو فارسى زبانان در آسياى ميانه ),
3ـ وضعيت مشابه اقتصادى و سياسى (جهان سومى بودن ),
4ـ مشابهت تاريخ استعمارى در اين كشورها و مبارزات استقلال طلبانه . (8) جـمـهـورى اسـلامى ايران مى تواند با بهره گيرى از اين زمينه هاى همگرايى و وحدت , يك قطب ايدئولووژيك در جهان ايجاد كند كه درمقابل هرگونه سلطه قـدرت مـنـدانـه , بـه ويـژه امريكا, ايستادگى و مقاومت كند. اگر اين تعداد از كشورها, همان طورى كه از نظر سياسى تحت عنوان سازمان كنفرانس اسلامى گرد آمده اند, از نظر اقتصادى نيز به وحدت برسند, ميتوانند يك قطب سياسى و اقتصادى نيرومند (9) در مقابل نظم نوين مورد نظر امريكا تشكيل دهند و در صحنه سياست منطقه اى و بين المللى بر آن تاءثير بگذارند.

ب ـ سازمان ملل متحد

سـازمـان مـلل متحد, در فرآيند نظم نوين جهانى داراى اهميت و نقش بارزى خـواهد بود. اين سازمان داراى اركان گوناگونى مانند,مجمع عمومى , شوراى امـنيت , شوراى اقتصادى - اجتماعى , ديوان بين المللى و دبير خانه است كه هر كدام در زمينه هاى مختلفى فعاليت مى كنند. ايران از امضاكنندگان منشور ملل متحد و از بنيانگذاران اوليه سازمان ملل متحد بوده است و از آغاز در همه اركان وسـازمـان هاى تخصصى آن نيز حضور داشته است . اين سازمان بين المللى , هر چـنـد بـا حـق وتـوى مـوجود در شوراى امنيت توسط پنج كشور بزرگ (امريكا, انـگـلـيـس , روسيه , فرانسه و چين ) تحت تاءثير قدرت هاى بزرگ دنيا است , اما جـمـهـورى اسـلامـى ايـران در صـورت كسب موفقيت در هر يك از اركان آن , مـى تـوانـد بـا همكارى و حمايت كشورهاى اسلامى , بر نظم نوين جهانى تاءثير بگذارد.
اگـر وضـعـيـت فـعـلى ساختار سازمان ملل متحد باقى بماند,ايران مى تواند با تـشـكـيل گروه هايى مانند گروه كشورهاى اسلامى , گروه كشورهاى جهان سوم , گروه كشورهاى صادر كننده نفت , گروه كشورهاى آسيايى و يا تحت هر عـنوان ديگر, به صورت دسته جمعى در شوراى امنيت و اركان ديگر آن سازمان تـاءثـيـر بـگذارد و از آن طريق سياست هاى مورد نظر خود را در راستاى منافع كـشورهاى اسلامى يا جهان سومى بر آن سازمان و يا قدرت هاى بزرگ جهان , به ويـژه امريكا, ديكته كند. اما اگر به هر دليلى , دنيا بخواهدساختار فعلى سازمان مـلـل متحد را تغيير دهد, ايران مى تواند با همكارى كشورهاى اسلامى يا جهان سوم , خواستار وجود شوراى امنيت , بدون حق وتو, و يا دست كم خواستار افزايش اعـضـاى دائم شـوراى امـنـيـت از پـنج عضو به هفت عضو يا بيشتر از آن باشد, زيراهرچه تعداد كشورهاى صاحب حق و تو بيشتر باشد, تصميم گيرى و اعمال نفوذ قدرت هاى بزرگ در آن كمتر خواهد بود.

ج ـ آسياى ميانه (مركزى )

كشورهاى تازه استقلال يافته و رهيده از بند كمونيسم شوروى سابق در آسياى مـيـانـه و حـتى قفقاز, در كنار ايران مى توانند قطب جديدسياسى , اقتصادى و فـرهـنگى تشكيل دهند كه بر سياست هاى جهانى و نظم نوين مورد نظر امريكا, تـاءثـيـر بسزايى داشته باشد.جمهورى اسلامى ايران از جهت اقتصادى , سياسى , ايـدئولـوژيـكـى و فـرهـنـگـى مـى تـوانـد در مركزيت اين كشورها قرار بگيرد. زمـيـنـه هـاى مـشـتـرك دينى , فرهنگى و اقتصادى مى تواند به روابط عميق و گسترده اى تبديل شود و اين قطب جديد را به يكى از بازيگران اصلى منطقه اى و بـين المللى مبدل سازد. ايجاد و توسعه سازمان هايى مانند سازمان كشورهاى هـمـجـوار درياى خزر, سازمان كشورهاى فارسى زبان و يا اكو, اميد روشنى در تـحقق اين آرمان است . اين منطقه استراتژيك با نيروى انسانى بسيار, منابع زير زمـيـنـى بـى شـمـار وخلاقيت هاى وافر مى تواند تحت رهبرى دينى و سياسى جمهورى اسلامى ايران , يكى از قطب هاى مهم سياسى و اقتصادى تاءثير گذاربر نظم نوين جهانى باشد. (10) د ـ سازمان همكارى اقتصادى (اكو) (11) در سـال 1360 هـ . ش . سـازمـان همكارى اقتصادى (اكو) با شركت كشورهاى ايـران , تـركـيـه و پـاكـسـتـان و بـر اسـاس الـگـوى هـمـكـارى عـمـران مـنـطـقه اى م سنتو) (12) كه قبل از انقلاب اسلامى بين سه كشور فوق وجود داشت , شكل گرفت . تعداد اعضاى اين سازمان درسال 1371 ه . ش / 1992 م , با شـركت كشورهاى تازه استقلال يافته شوروى سابق مانند جمهورى آذربايجان , قـزاقـسـتـان , تركمنستان ازبكستان , تاجيكستان , قرقيزستان و افغانستان به ده عضو رسيد. (13) (اكـو) در حـال حـاضـر مهم ترين سازمان منطقه اى در منطقه خزر و آسياى مـركـزى است و هر سال جلسه اى با شركت سران كشورهاى عضو در يكى از اين كـشـورهـا تشكيل مى شود. علاوه بر آن , گاهى نيز جلساتى بين وزراى خارجه كشورهاى مذكور و يا سايرمسؤولين برگزار مى شود. دولت جمهورى اسلامى به دنـبـال اين هدف است كه سازمان اكو به يك گروه اقتصادى منطقه اى تبديل شده تا بتواند در مقابل بلوك هاى ديگر در قرن 21 رقابت كند. (14) با توجه به ويژگى هاى مشترك كشورهاى عضو و به ويژه موقعيت ايران در بين اعضاء, در صورت همكارى و همگرايى بيشتر وفعال تر آن ها اين سازمان مى تواند بـا مـحوريت ايران تبديل به يك قطب اقتصادى و سياسى منطقه اى شده , تاءثير مثبت زيادى بر سياست هاى بين المللى و جهانى بگذارد.
مـهـم تـريـن مـشكل در راه رسيدن به اين اهداف وابستگى سياسى , اقتصادى , نـظـامـى دو كـشور تركيه و آذربايجان به امريكا و اسرائيل است . هر قدر اين دو كشور از غرب فاصله بگيرند و به اعضاى ديگر اكو نزديك تر شوند, اكو به اهدافش نزديك تر خواهد شد.
ه ـ سازمان كشورهاى صادر كنده نفت (اوپك ) (15) در سال 1339 ه . ش / 1960 م , پنج كشور ايران , ونزوئلا, عربستان سعودى , عراق و كـويت , سازمان كشورهاى صادر كننده نفت (اوپك ) را در بغداد تشكيل دادند. در سال هاى بعد, كشورهاى قطر, اندونزى , ليبى , امارات متحده عربى , الجزاير, نيجريه , اكوادور وگابن نيز به عضويت آن در آمدند. بدين ترتيب , تعداد اعضاى آن به سيزده كشور رسيد. (16) بـا توجه به روند رو به افزايش مصرف انرژى و به ويژه نفت در جهان و وابستگى كشورهاى صنعتى غرب به نفت خام , با هماهنگى بيشتر اعضا در اتخاذ خط مشى و سـيـاست واحد, سازمان اوپك ميتواند به يك قطب اقتصادى نيرومند و تاءثير گذار بر سياست هاى جهان تبديل شود. دو كشور عربستان سعودى و جمهورى اسلامى ايران با داشتن ذخاير عظيم نفت و گاز, از مهم ترين و تاءثيرگذارترين اعـضـاى اين سازمان مى باشند. همكارى و روابط بهتر اين دو كشور در سازمان اوپـك , از يك سو مى تواند به انسجام ووحدت آن كمك بيشترى بكند و از سوى ديـگر همين طور كه در سال هاى اخير نشان داده است , از كاهش بى رويه و بى دلـيـل قـيمت نفت جلوگيرى به عمل آورد. با گسترش و بهبود روابط ايران و عـربستان سعودى در اوپك و انسجام بيشتر آن دو كشور, به طور حتم ,اوپك در آيـنده نزديك , تبديل به يكى از مهم ترين قطب هاى اقتصادى جهان خواهد شد. عـلاوه بـر اين در صورتى كه دو كشورعربستان و ايران بتوانند با هماهنگى بين خـود كـشـورهـاى مـسـلمان عضو را نيز با سياست هاى خود, همگام كنند, اين سازمان مى توانداز نظر اقتصادى و سياسى در درجه اول از منافع مسلمانان و در مـراحـل بعدى از منافع كشورهاى جهان سوم در برابر نظم نوين اقتصادى مورد نظر امريكا كه بر اساس اقتصاد آزاد بدون مرز مى باشد, دفاع كند. ) كه در راستاى نظم نوين امريكا در حال ذرخژچشخدچچ ردب مـساءله جهانى شدن ( حاضر تبديل به يكى از بحث هاى جدى شده است , اگرشكل بگيرد و به واقعيت بـپـيـونـدد, از نـظر اقتصادى شديدترين ضربه را به كشورهاى جهان سوم وارد خواهد كرد, زيرا در صورت جهانى شدن اقتصاد, مرزهاى اقتصادى فرو مى ريزند و شركت هاى بزرگ دنيا با يكديگر ادغام شده , غول هاى نوين اقتصادى راتشكيل خـواهـنـد داد و اقتصاد و بازرگانى دنيا را به دست خواهند گرفت . هزينه اين ادغام ها و تمركز ثروت را بايد مصرف كنندگان ,اعم از جهان سومى يا شهروندان معمولى كشورهاى سرمايه دارى بپردازند.

و ـ خاورميانه

خاورميانه , هم در نظام جهانى گذشته و هم در نظم نوين آينده , از مناطق مهم و حـسـاس دنـيـا بـوده و خواهد بود. اهميت اقتصادى خاورميانه از لحاظ منابع زيـرزمينى , بويژه منابع غنى نفت و گاز براى كشورهاى صنعتى غير قابل انكار اسـت . كـانال سوئز به عنوان نزديك ترين راه دريايى مديترانه به اقيانوس هند, از اهـمـيـت اسـتراتژيك در اين منطقه برخوردار است . فزونى جمعيت مسلمانان درايـن مـنطقه , نهضت ها و جنبش ها, احزاب و گروه هاى اسلامى و انقلابى در مـيـان مـلـت هـا, از نـظـر سياسى , حساسيت ويژه اى به منطقه بخشيده است . تـوانـايـى هـاى بـالـقـوه كشورهايى مانند جمهورى اسلامى ايران , تركيه , مصر, پـاكـسـتـان ,عراق و عربستان سعودى مى تواندمانع منطقه اى مهمى بر سر راه تحقق نظم نوين ادعايى امريكا باشد. (17) جـمـهـورى اسـلامـى ايـران با تكيه بر زمينه هاى مشترك مذهبى , جغرافياى , اقـتـصادى و تاريخى مى تواند اين منطقه را به قطبى اقتصادى و سياسى تبديل كـنـد. كنفرانس اسلامى مى تواند در اين زمينه به عنوان ابزار مناسبى در تحقق اين گونه همگرايى مورد استفاده قرارگيرد. (18)

خلاصه و نتيجه گيرى

در مـقـالـه اشـاره شـد كه امريكامى خواهد با طرح نظم نوين جهانى , ارزش ها, قـدرت نـظـامـى , اقتصادى و سياسى و فرهنگى خود را برجهان ديكته كند. اما نظام جمهورى اسلامى ايران با تكيه بر سازمان هاى بين المللى و منطقه اى مثل سـازمان ملل متحد, سازمان كنفرانس اسلامى , سازمان كشورهاى صادر كننده نـفـت , سـازمـان هـمـكارى اقتصادى (اكو) و يا محورهاى آسياى ميانه و خاور ميانه ,مانع اجراى نظم نوين مورد نظر امريكا شده و يا بر آن تاءثير گذاشته و كم اثـر كـنـد. جمهورى اسلامى ايران مى تواند در مقابل نظم نوين ,حكومت واحده جـهـانـى اسلام رابراى كل جهان يا حداقل براى كشورهاى اسلامى ارائه دهد و خـواهـان اجـرا و پى گير آن شود. در اين صورت نظم نوين مورد نظر امريكا در مـقـابـل نـظريه اى قرار خواهد گرفت كه حداقل بيش از پنجاه كشور مسلمان جهان مى توانند زيرپرچم آن جمع شوند.

پي نوشت :

1ـ بـه ايـن جـنگ , جنگ نفت , جنگ دوم خليج فارس و جنگ خليج فارس هم گفته مى شود.
2ـ پـديـده جهانى شدن , فرهنگ رجايى , ترجمه عبدالحسين آذرنگ , نشر آگه , تهران ,1380, ص 53.
3ـ فـرهـنـگ عـلـوم سياسى , على آقابخشى , مركز مدارك علمى ايران , تهران , 1374, ص 227.
4ـ گـفتگوى تمدن ها و برخورد تمدن ها, سيد صادق حقيقت , مؤسسه فرهنگى طه , قم , 1378,ص 21ـ22.
5ـ همان , ص 22.
6ـ همان , ص 227.
7ـ كيهان , 7 خرداد 1370, ص 11.
8ـ بـازار مشترك اسلامى , غلامحسين خورشيدى , امير كبير, تهران , 1367, ص 40.
9ـ مقولاتى در استراتژى ملى , محمد جواد لاريجانى , تهران , مركز ترجمه و نشر كتاب , 1369, ص 45 ـ 59.
10ـ ر. ك . مـلـت هـاى آسـياى ميانه , حبيب اللّه ابوالحسن شيرازى , تهران , دفتر مطالعات سياسى و بين المللى , 1370.
- اطـلاعات سياسى ـ اقتصادى , سال چهارم , شماره 156 ـ 155, (مرداد وشهريور 1379), ص 9.
14ـ همان .
- سياسى حوزه نمايندگى ولى فقيه , 1379, ص 262.
17ـ (ديـدگاهى پيرامون شناخت و ماهيت نظام بين المللى ) , مجله سياست خارجى , سال چهارم , شماره چهارم , 1369, ص 481 ـ 490.
18ـ همان .

منبع: سایت طوبی